ترنسکشی؛ سوگند پاکدل زن ترنس جوان، توسط عمویش به طرز هولناکی در استان فارس کشته شد

ههنگاو؛ چهارشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۴
بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری ههنگاو، سوگند پاکدل، زن ترنس ۲۷ ساله ماه گذشته در شهر کوار از توابع
استان فارس توسط عمویش به ضرب گلوله کشته شده و خبر این قتل فجیع تاکنون رسانهای نشده است.
طبق گزارشهای رسیده به سازمان حقوق بشری ههنگاو، سوگند پاکدل، زن ترنس ساکن شهر کوار استان فارس که از حامیان جنبش «ژن ژیان ئازادی» بوده است، مدتی پیش از شروع جنگ دوازده روزه میان ایران و اسرائیل به طرز هولناکی توسط عموی خودش در جشن ازدواج پسر عمویش ، به ضرب گلوله به قتل رسید. خانواده سوگند پیش از این بارها او را به خاطر هویت جنسیتی و بیان جنسیتی اش مورد ضرب و شتم قرار داده بودند و او را «ننگ خانوادگی» میپنداشتند. منبع ههنگاو میگوید: «سوگند همواره از حق و حقوق خودش به عنوان یک زن ترنس و از حقوق مردم دفاع میکرده است و روحیه مقاومی داشته است».
سازمان حقوق بشری ههنگاو دریافته است که سوگند و بسیاری از افراد ترنس دیگر از شهرهای دیگر به دلیل نبود ساختارهای حمایتی و طرد شدن از طرف خانواده در وضعیت نامناسبی در شیراز زندگی میکردهاند و سوگند نیز به همراه چند تن از آنها به دلیل خشونت خانگی و خانوادگی در مسافرخانهای در شیراز زندگی میکرده است. یک منبع آگاه در این مورد به ههنگاو گفته است: « مردان خانواده او را بارها بردند و در بیابانها مورد ضرب و شتم قرار دادند. اخرین بار نیز همین کار را با او کردند که او نیز در همین رابطه ازخودش فیلم میگیرد و منتشر میکند با این محتوا که: بگذارید ما زندگی کنیم.»
بر اساس گزارشهای رسیده، پیش از قتل سوگند، خانواده او تلاش کرده بودند به دلایل «ناموسی» از حضور او در عروسی پسر عمویش جلوگیری کنند. سوگند با این حال با همان بیان جنسیتی زنانه خودش که مورد پذیرش خانوادهاش نبود در« مجلس ازدواج» ظاهر میشود و به محض رسیدن بە مراسم عروسی به ضرب گلوله توسط عمویش به قتل رسیده و درجا کشته میشود. منبع ههنگاو اطلاع داده است که در مجموع دو تیر در این رابطه شلیک شده است. یک تیر هوایی و تیر دوم که مستقیما به سر او شلیک میشود.
منبع ههنگاو میگوید، سوگند از اهالی طایفه «گله زن» و ترک قشقایی بوده است و آنچه موجب قتل او شده است انگیزههای «ناموسی» بوده است.
ههنگاو نسبت به قتل خاموش جامعه کوئیر در ایران و وضعیت اسفناک جامعه ترنس هشدار میدهد. جامعه کوئیر در ایران به واسطه قوانین مجازات جمهوری اسلامی در وضعیت بیماری انگاری و جرمانگاری مطلق قرار داد. در قوانین ایران برای رابطه میان دو همجنس از مجازات شلاق تا اعدام پیش بینی شده است. همینطور با وجود ادعاهای غلط جمهوری اسلامی مبنی بر به رسمیت شناختن حقوق جامعه ترنس، این جامعه نیز به واسطه قوانین مربوط به حجاب اجباری، تعریف دوگانه جمهوری اسلامی از مفهوم جنسیت و انگارههای بیماری انگارانه، بیان جنسیتی آزادانه افراد ترنس جرمانگاری شده است.
طبق قوانین جمهوری اسلامی افراد ترنس تنها در صورت پذیرفتن فرایندهای غیر استاندارد و توحش طلبانه جمهوری اسلامی که بر مبنای حذف اجتماعی و مشاورههای اصطلاحا «درمانی» که در معیارهای جهانی از مصادیق شکنجه هستند یا تنها در صورت پذیرفتن فرایندهای «ترنزیشن (گذار جنسیتی)» جمهوری اسلامی که آنها نیز از مصادیق شکنجه و نقض حقوق اولیه افراد ترنس هستند، اجازه کارتهای معتبر برای تغییر پوشش خود را دریافت میکنند.
این در حالی است که نه تنها هیچ نوع قوانین حمایتی از آنها نیز در رابطه با خشونتهای خانگی و اجتماعی برای این جامعه وجود ندارد، بلکه پروپاگاندای حکومتی با تبلیغ مباحث «ناموسی و غیرت» قتل جامعه کوئیر را به سطح خانواده و جامعه برونسپاری کرده است. ایران جز معدود کشورهای دنیاست که برای ارتباط با همجنس مجازات اعدام را پیشبینی کرده است و به واسطه قوانین مربوط به حجاب اجباری هر نوع تفسیر جرمانگارانهای را در رابطه با افراد ترنس برای خود باز گذاشته است.
همچنین با توجه به نقض سیستماتیک حقوق افراد کوئیر ـ جامعه اقلیتهای جنسی و جنسیتی ـ هیچ پاسخگویی دولتی نسبت به آمارهای مربوط به این جامعه در جمهوری اسلامی وجود ندارد، مسالهای که باعث میشود هیچ آمار دقیقی از قتل، بازداشت و مجازاتهای افراد جامعه کوئیر (شامل همجنسگرایان، دوجنسگرایان، جامعه ترنس و میان جنسی) وجود نداشته باشد. ههنگاو این مساله را «کوئیر کشی سیستماتیک» از طریق قوانین دولتی مینامد.
ههنگاو همچنین تاکید میکند، قتل سیستماتیک جامعه کوئیر در ایران در تمام اتنیکها و گروههای اجتماعی دیده میشود و ارجاع دادن قتل زنان و جامعه کوئیر به ملیت یا اتنیک توضیح دهنده چرایی قتلهایی از این دست نیستند با این حال تحقیقات مربوط به این حوزه نشان میدهند، در جوامع و کشورهایی که مفاهیمی چون «غیرت، ناموس و آبرو» به شکل قانونی و از طریق جنبشهای دموکراتیک به ضد ارزش تبدیل شدهاند، راهکارهای عملی بیشتری برای ایستادن جلوی این نوع قتلها وجود دارد.