وصیتنامه بابک شهبازی؛ در مسیر مدرسه فرزندم دستگیرم کردند و گفتند در حال فرار از کشور بوده

ههنگاو؛ شنبه ٢٩ شهریور ١٤٠٤
نسخهای از متن دستنویس وصیتنامه بابک شهبازی، زندانی سیاسی که سحرگاه چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، بابت اتهام "جاسوسی برای اسرائیل" در زندان قزلحصار کرج اعدام شد، به دست ههنگاو رسیده که در بخشی از آن نوشته که مرا هنگامی که فرزندم را صبح به مدرسه رسانده بودم دستگیر کردند و گفتند در حال فرار از کشور بوده است!
متن کامل این وصیتنامه به این شرح است:
سلام و درود به مردم پاکسرشت و شریف ایران
در بسیاری از اوقات که در سلول تنها میشوم و به زندگیام نگاه میکنم خدا را برای همه موهبتهایی که نصیب من کرده سپاس میگویم. شاید وقتی حرف از زندان و اسارت به میان بیاید خیلیها فکرشان برود به سمت قاتلها، قاچاقچیان، زورگیرها، کلاهبرداران و.. ولی برای من موهبت زندان همصحبتی با دردمندان این مردم مظلوم و نخبگان این جامعه بیپناه بود. اساتید و بزرگانی که شاید اگر قرار بود بیرون از زندان یکبهیک آنها را بیابم و از نفس پاکشان درس معرفت و عشق به میهن و مردم را بیاموزم به سالها زمان نیاز داشتم. حال آنکه عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. عزیزانی را ملاقات کردم که اگر هرکجای دنیا بودند دولتها برای رفع مشکلات و پیشرفت و ترقی دست به دامنشان میشدند و از محضرشان استفادهها میبردند. حال آنکه ایشان به قهر روزگار در کشور خودشان گرفتار بیمهریها شده و دربند و اسارت به سر میبرند و در بند و اسارت هم غمخوار و دلنگران سرزمین پاکمان ایرانند.
ای عزیزان، شاید شایعات بسیاری درباره بابک شهبازی شنیده باشید و بعدها خبرها و شایعات بیشتری به گوشتان برسد. بهتر دیدم از زبان خودم با شما سخن بگویم تا اگر روزی دستم از این دنیای خاکی کوتاه شد حداقل کسانی نتوانند با آبروی من و خانوادهام بازی کنند برای بزرگ جلوه دادن خودشان. من نه جاسوس بودهام و نه جاسوسی کردهام گرچه اینان میگویند به همراه مرحوم اسماعیل فکری به اسرائیل اطلاعاتی دادهام که من به جد همه این حرفها و اتهامات را هم در بازجویی هم در دادگاه و هم اکنون نزد شما عزیزان تکذیب میکنم چه اگر این کار را کرده بودم در دوماهی که مرحوم فکری قبل از من دستگیر شده بود از کشور خارج میشدم نه این که دو ماه بعد از دستگیری آن مرحوم مرا هنگامی که فرزندم را صبح به مدرسه رسانده بودم دستگیر کنند و بگویند در حال فرار از کشور بوده است! اگر در حال فرار بودن پس بلیط من کجاست؟ پس ارز من کجاست؟ پس ویزای من کجاست؟ و...اگر جاسوس بودهام پس چرا ریالی از حسابهای بنده مشکوک نیست و هر پولی که به حساب من آمده و خارج شده کاملا منشأ و مقصد مشخص دارند.
تهمتها زیاد است ولی خود آقایان هم میدانند برای اتهاماتی که به اینجانب نسبت دادهاند مستندات و مدارکی ندارند و صرفا جهت پر کردن تیتر اخبار ۲۰:۳۰ به دنبال اعدام اینجانب هستند گرچه فکر نمیکنم بجز خودشان کسی آن را نگاه کند.
پیامبر اسلام فرمود: در قیامت ساعتی بر قاضی عادل بگذرد که آرزو میکند ای کاش هرگز برای دانهای خرما میان دو نفر قضاوت نمیکردم. حال من از قضات پروندهام میپرسم. آیا به مردن و قیامت اعتقاد دارید؟
خاک پای همه عزیزانی که خانوادهام را تنها نگذاشتند.