سعید ماسوری خطاب به کمیسر عالی حقوق بشر، جناب فولکر تورک، و اجلاس جاری حقوق بشر : اعدام‌ها برای پاکسازی و ادامه کشتار مردم در خیابان است

۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ۱۶:۱۷

هه‌نگاو؛ چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳

سعید ماسوری زندانی سیاسی اهل خرم‌آباد استان لرستان که بیست و پنجمین سال حبس خود را بدون حتی یک روز مرخصی سپری می‌‌کند با انتشار پیامی از زندان قزلحصار کرج خطاب به کمیسر عالی حقوق بشر، جناب فولکر تورک، و اجلاس جاری حقوق بشر  اعلام کرد که اعدام‌ها برای پاکسازی و ادامه کشتار مردم در خیابان است.

این زندانی متولد ۱۳۴۴ خورشیدی (۵۸ ساله)، روز دوشنبه ۱۹ دی ۱۳۷۹ (۸ ژانوته ۲۰۰۱) همراه با غلامحسین کلبی در حین ورود به ایران در شهر دزفول بازداشت شد. وی به مدت ۱۴ ماه در سلول انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت و سپس به بند ۲۰۱۹ زندان اوین منتقل شد.

سعید ماسوری در اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۱ در دادگاهی که تنها ۱۰ دقیقه طول کشید توسط شعبه ششم دادگاه انقلاب تهران به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" و "همکاری باس ازمان مجاهدین خلق" محاکمه شد و روز شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۱ (۲۵ می‌۲۰۰۲) به اعدام محکوم شد. حکم مذکور بعدها توسط شعبه ۳۱ دیوان عالی تاید و به شعبه ۶ اجرای احکام دادگاه انقلاب ارجاع دادجه شد.

حکم مذکور در سال ۱۳۸۶ با یک درجه تخفیف به حبس ابد و تبعید به زندان رجایی شهر کرج کاهش یافت و این زندانی سیاسی در سال ۱۳۸۸ به این زندان تبعید شد. سعید ماسوری مرداد ماه سال گذشته از زندان رجایی شهر کرج به زندان قزلحصار کرج منتقل شد و در طول تمام این سالها از حق مرخصی محروم بوده است.

 

متن کامل بیانیه که نسخه‌ای از آن به دست هه‌نگاو رسیده است در پی می‌آید؛

در سالگرد باز شدن درهای اردوگاه مرگ آشویتس، به یاد می‌آوریم که در آنجا دادرسی عادلانه هیچ معنایی نداشت؛ همان‌گونه که در ایران تحت حاکمیت استبداد نیز چنین است. در آشویتس، هدف تنها کشتار و پاکسازی بود، و در ایران امروز نیز هدف چیزی جز حذف مخالفان برای جلوگیری از خیزش‌های اعتراضی نیست.

چگونه ممکن است که حتی بر اساس قوانین "خودنوشته" این رژیم، دو زندانی سیاسی، مهدی حسنی و بهروز احسانی، هم‌زمان باغی (متهم به بغی)، محارب (متهم به محاربه)، و مفسد فی‌الارض باشند؟ چگونه ممکن است در پرونده‌ای، نه قتلی رخ داده باشد، نه مقتولی وجود داشته باشد، نه شاکی و شکایتی مطرح شده باشد، نه خونی ریخته شده باشد، و نه ولی‌دم و طالب قصاصی در میان باشد، اما همچنان این دو زندانی مستحق اعدام شناخته شوند؟ اگر این اعدام‌ها چیزی جز ایجاد رعب و وحشت، پاکسازی و ادامه کشتار مردم در خیابان‌ها نیست، پس هدف از آن چیست؟

جناب فولکر تورک، کمیسر عالی حقوق بشر:

حکومت ایران برای اجرای این اعدام‌ها شتاب دارد (شاهد آنکه هنوز در سلول اعدام هستند)، و حتی اگر اجرای احکام را موقتاً به تعویق انداخته باشد، نباید از سرنوشت زنده‌یاد محمد قبادلو غافل شد که دقیقاً در همین ایام، با همین روش، ناگهانی به دار آویخته شد.

به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی، برای نجات جان زنان و مردانی که زیر حکم اعدام هستند، به‌ویژه مهدی حسنی و بهروز احسانی که همین حالا طناب دار بر گردنشان است، هر دری را می‌کوبم.

مردم ایران و هم‌وطنانم، با اعتراضات خیابانی، اعتصاب، امضای طومار، حمل پلاکارد و دست‌نوشته، ارسال نامه و شکایت به همه مراجع ممکن، هر آنچه در توان دارند برای مقابله با این احکام اعدام به کار گرفته‌اند. آنان با شکستن سکوت و فریاد زدن حقیقت (البته به بهای زندان و شکنجه)، صف خود را از این جانیان ضدبشر جدا کرده‌اند.

اکنون از شما، به‌عنوان اصلی‌ترین متولیان بین‌المللی کرامت انسانی و حقوق بشر، انتظار می‌رود که برای توقف این ماشین اعدام و پاکسازی مخالفان، از دولت‌های عضو بخواهید که حداقل مراودات سیاسی و دیپلماتیک خود را مشروط به توقف این احکام کنند.

این حکومت، اعدام و طناب دار را بر گردن همه مردم ایران انداخته، زیرا بقای خود را در اعدام تک‌تک مردم ایران می‌بیند. برای حفظ قدرت، لاجرم چارپایه را از زیر پای مردم خواهد زد، اگر از حسابرسی بین‌المللی نترسد!

 

سعید ماسوری

یکی از اعضای

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

۱۰ بهمن ۱۴۰۳

Source:

بیشتر بخوانید در همین زمینه