پیام سعید ماسوری از زندان قزلحصار کرج ؛ "استمداد از دانشجویان برای نجات جانهای زیر حکم اعدام"
ههنگاو؛ پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۳
سعید ماسوری زندانی سیاسی اهل خرمآباد استان لرستان که بیست و پنجمین سال حبس خود را بدون حتی یک روز مرخصی سپری میکند با انتشار پیامی از زندان قزلحصار کرج به بهانه ۱۶ آذر، خطاب به دانشجویان از آنها می خواهد که از پیشتازان حمایت از برچیدن حکم اعدام و کارزار "نه به اعدام" باشند.
این زندانی متولد ۱۳۴۴ خورشیدی (۵۸ ساله)، روز دوشنبه ۱۹ دی ۱۳۷۹ (۸ ژانوته ۲۰۰۱) همراه با غلامحسین کلبی در حین ورود به ایران در شهر دزفول بازداشت شد. وی به مدت ۱۴ ماه در سلول انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت و سپس به بند ۲۰۱۹ زندان اوین منتقل شد.
سعید ماهوری در اردیبهشتماه ۱۳۸۱ در دادگاهی که تنها ۱۰ دقیقه طول کشید توسط شعبه ششم دادگاه انقلاب تهران به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" و "همکاری باس ازمان مجاهدین خلق" محاکمه شد و روز شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۱ (۲۵ می۲۰۰۲) به اعدام محکوم شد. حکم مذکور بعدها توسط شعبه ۳۱ دیوان عالی تاید و به شعبه ۶ اجرای احکام دادگاه انقلاب ارجاع دادجه شد.
حکم مذکور در سال ۱۳۸۶ با یک درجه تخفیف به حبس ابد و تبعید به زندان رجایی شهر کرج کاهش یافت و این زندانی سیاسی در سال ۱۳۸۸ به این زندان تبعید شد. سعید ماسوری مرداد ماه سال گذشته از زندان رجایی شهر کرج به زندان قزلحصار کرج منتقل شد و در طول ۸۷۳۲ روز گذشته از حق مرخصی محروم بوده است.
متن کامل پیام سعید ماسوری که نسخهای از آن به دست ههنگاو رسیده است به شرح زیر است؛
به بهانهی ۱۶ آذر
"استمداد از دانشجویان برای نجات جانهای زیر حکم اعدام"
روزگاری کلاسهای آناتومی با تاریخچه آن و نقاشیها و مطالعات لئوناردو داوینچی شروع میشد. با آن تصاویر پرسپکتیوش در نمایش آناتومی بدن انسان.
همچنین میخواندیم از دانشجویان دانشگاه پدوآ "Pedoa" که در سالن تشریح با وجودی که استادان از رسالههای جالینوس برای آنها میخواندند ولی دانشجویان آنچه را بر روی "میز تشریح" میدیدند، میپذیرفتند. همانطور که بر همان میز تشریح واضح بود. که تعداد دندههای قفسه سینه در مرد و زن برابر هستند و زن از یک دنده مرد ساخته نشده ...! و این را Vetalu به همه نشان داد.
تا ویلیام هاروی که کارکرد قلب و حجم خون در گردش را در بدن محاسبه کرد و گالوانی که با قورباغههایش کارکرد الکتریسیته در بدن را به اثبات رساند و آنگاه که میکروسکوپ اختراع گردید. جهان با جزئیات بیسابقه به نمایش درآمد. واحد حیاتی، نامگذاری سلول و رنگآمیزی آن و آشکار شدن تقسیم سلول و کروماتینها و بعد کروموزوم و با کشف پرتوهای ایکس توسط فیزیکدانها زمینه عکسبرداری و شناخت ساختمان DNA فراهم گردید و اینهمه و انبوهی دیگر تلاشهایی برای نجات جان انسانها بود.
از طرفی دیگر، اما پروژه منهتن در صدد ساختن بمب اتمی بود. که تنها با یک "Little boy" (پسر کوچولو) صدها هزار نفر را به طور مستقیم و ملتی را (و شاید هم بشریت) را به طور غیرمستقیم به خاک و خون کشید. ولی بودند دانشجویان، پژوهشگران و دانشمندانی که چشم خود را نبسته بودند؛ از اعتراضات دانشجویی در آمریکا ، فرانسه و...، علیه جنگ ویتنام و نابرابریها تا خروج از پروژههایی مانند پروژه منهتن، افرادی چون موریس ویلیکینز که از پروژه هستهای خارج و با به کارگیری فیزیک در زیستشناسی با استفاده از شکست مولکول و آشکار کردن ساختمان DNA همت گماشت و پایهگذار دوران جدیدی در علم پزشکی و نجات جانها شد.
شاید مبالغه نباشد اگر بگوییم که امروز در میهنمان ایران، دسته دسته انسانها به طور مستقیم کشته و از زندگی محروم میگردند و بسا انسانهای بیشمار دیگر که به طور غیرمستقیم سوژه این کشتار و محرومیت از زندگی میشوند و در اینجا نه با بمب هستهای بلکه با طنابهای دار و اعدام.
بمب اتم هم ابتدا به بهانه تضمین صلح و بازدارندگی ساخته شد(درست همانطور که حکم اعدام و قصاص را هم برای عبرت و بازدارندگی از جنایت میگویند) ولی خودش نفس جنایت گردید. چرا که وقتی بمب ساخته میشود همزمان بستر کشتارهای هیروشیما و ناکازاکی فراهم گردیده و دیگر فجایع متعاقب آن دور از انتظار نیست و به طریق اولی زمانی که اعدام و حلقآویز، پذیرفته و نص قانون میشود، بستر جنایت و کشتار و اعدامهای دستهجمعی هم اجتناب ناپذیر میگردد.
خصوصاً توسط حکومتی که سرشت قرون وسطایی و جنایتکارانهاش بسا بسا خطرناکتر از بمب اتم است.(کافیست آمار کشتههای بمب اتمی در هیروشیما را با آمار اعدامهای این حکومت مقایسه کرد)
کارزار و جنبشی که برای مقابله به خنثی کردن این "بمب فعال شده اعدام" به راه افتاده بسیار مهمتر و جدیتر از مخالفت آن دوران با بمب هستهای است.
چون این "قانونی بودن حکم اعدام" زمینه ساز اعدامهای دلبخواهی و انبوه است. خصوصاً که با شکستهای غزه و لبنان و جدیداً سوریه ، موج اعدامها به مثابه بمبهایی وحشی است که در جلوی چشم مردم را منفجر میکند تا مردم به جان آمده را مرعوب و بقای خود را تضمین کند.
اینجاست که از دانشجویان و اساتید و معلمان به عنوان آگاهترین اقشار اجتماعی انتظار میرود که از پیشتازان حمایت از برچیدن حکم اعدام و کارزار "نه به اعدام" باشند، بهعنوان یکی از مبرمترین وظایف انسانی در میهنشان با هر آنچه در توان دارند ، اعم از :
سخنی و قلمی یا قدمی و عَلَمی
زندانی سیاسی سعید ماسوری
زندان قزلحصار ۱۵ آذر ۱۴۰۳