احمدرضا حائری از زندان قزلحصار: آدم‌ربایان برادرم را آزاد نکنند با جانم به مقابله‌شان‌ خواهم رفت

۲۳ تیر ۱۴۰۴، ۱۶:۰۴

هەنگاو؛ دوشنبە ٢٣ تیر ١٤٠٤
 

احمدرضا حائری، زندانی سیاسی کُرد اهل ایلام که دوره حبس خود را در زندان قزلحصار متحمل می‌شود، در نامه از داخل این زندان درباره بازداشت برادر خود، سجاد حائری تاکید کرده است که اگر برادرش را آزاد نکنند، با جان به مقابله‌ با "آدم‌ربایان" خواهد رفت.

به گزارش هه‌نگاو، احمدرضا حائری، زندان سیاسی کُرد در نامه‌ای نسبت به بازداشت سجاد حائری، برادر خود که شامگاه شنبە ٢١ تیر ماه (١٢ جولای ٢٠٢٥)، در منزل پدری خود در شهر دماوند بازداشت شد، واکنش نشان داد.

 

در متن این نامه که نسخه‌ای از آن به دست هه‌نگاو رسیده، چنین آمده است:

دیروز عصر یکشنبه ۲۲ تیر با پدر تماس گرفتم، شب قبل از دماوند آمده بودند تهران که امروز دوشنبه ۲۳ تیر بیایند قزلحصار کرج ملاقات من، نزدیک ۱۵۰ کیلومتر مسافت، من تماس گرفته بودم که منصرف‌شان کنم در این گرما و با این فاصله‌ها قید ملاقات را بزنند، پدر  مشخص بود سعی دارد خبری را پنهان کند، دلشوره‌ام چند لحظه طول نکشید که صدای  بغض‌آلود مادرم را شنیدم که خبر از بازداشت سجاد می‌داد. شوکه شدم، هنوز هم در شوکم،‌ سجاد که جز عشق به هنر، ادبیات، سینما و عشق مداومش به زبان مادری و توجه به رنج همنوعانش چه کرده بود که مستحق بازداشت باشد!؟ بازداشت!؟ عذر می‌خواهم از ادبیات فارسی! آنچه روی داده است یک آدم‌ربایی است‌، بدون ذره‌ای اغراق!

دیروز صبح پدر و مادر که تهران بودند، عازم آزمایشگاه می‌شوند که شماره‌ای خصوصی روی گوشی پدر زنگ می‌زند، آن سوی خط سجاد به زبان مادری شروع به صحبت می‌کند که صدایی آن‌سوتر آمرانه می‌گوید:« فقط فارسی صحبت کن والا قطع می‌کنم» تنها می‌تواند بگوید:«من را بازداشت کرده‌اند و نگران نباشید.»

پدر و مادر سراسیمه خود را به منزلشان در دماوند می‌رسانند و با خانه‌ای مواجه می‌شوند در هم ریخته! به سراغ کمد و وسایل پدر و مادرم هم رفته بودند. هنوز نمی‌دانیم نیمه شب هجوم آورده‌اند این عمله ظلم یا همان صبح، بی‌اذن صاحب خانه و بدون حضور او، نه فهرست برداری هست از اموال ربوده شده نه معلوم است کدام‌ قبیله از دزدان بوده‌اند اینها!

مادرم ۴۶سال داغ بی‌خبری و شهادت برادری را دیده که حتی مدفنی ندارد که بر سرش رود تا داغ دل تازه کند. سالها داغ اسارات فرزندان‌از ۸۸ بدین‌ سو، پدرم وقت جنگ‌ بود و بعدش را واگذاشت بماند برای مجاهدان روز شنبه!!

اگر‌ از بغض‌ فعالیت‌ها و افشاگری‌های به‌حق‌ من به سراغ خانواده‌ام رفته‌اید، یا به هر انگیزه رذیلانه دیگر، این را خوب بدانید:

اگر در سریع‌ترین زمان برادرم را آزاد نکنید و به آزار و اذیت‌ مادر و پدرم ادامه دهید،‌ با جانم‌ به مقابله‌تان خواهم آمد. شما حرفش را بلدید بزنید اما ما از کودکی خوب یاد گرفته‌ایم: «آزاده‌ زندگی کنیم ولو به هر قیمتی»

احمدرضا حائری 

زندان قزلحصار

Source:

بیشتر بخوانید در همین زمینه